از یه جایی به بعد دیگر مجبور می شویم، سکوت کنیم و بی صدا فقط به زندگی ادامه بدهیم، چون خوب فهمیده ایم که دیگر فریاد زدن و باریدن فایده ندارد، حتی نوشتن هم نمی تواند تسکینی برای بعضی از دردها شوند، فقط کمی از شدتش می کاهد، چه دنیای عجیبی داریم، انگار تمام کسانی که دیوانه وار یکدیگر را دوست دارند، محکوم می شوند به جدایی، مجبور می شوند یک عمر با حسرت و یک زخم و غمی ابدی زندگی کنند، چطور می شود بعد تو دست دیگری را بگیرم و احساس آرامش کنم، برایم عذاب آوره دوست

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انگیزان امام علی(ع): کتاب غذای روح بشر است فروش سفید صابونی دریا گرافیک یاد یاران.خاطرات هسنگران .شهدا.دفاع مقدس عیادة هلیا المتخصصة للبشرة و الشعر و التجمیل krewhqi983 page beautifulltime آهنگ های قدیمی و جدید وبلاگ سالاری